آهای ای دو چشمان خیس من شما به او بگویید دوستش دارم
و هرگز از تو رنجور نخواهم شد
چرا که تو را دوست دارم
دیوانه وار عاشقت شدم
چرا که مهربانی را در وجودت دیدم
با چشمانت وجودم را دگرگون ساختی
و اگر تو نبودی هرگز عاشق نمی شدم
نه تو از عشق من دست میکشی
و نه قلب من از عشقت روی گردان می شود
سوگند که وجود تو در سرنوشت من نوشته شده است و اگر با مژگانت اشاره ای کنی فرسنگها راه خواهم پیمود چرا که شب عشق بسیار طولانی است
و قلبم در آرزوی تو می سوزد
آنگاه که از برابر دیدگانم دور شوی
خورشید وجودت پنهان می گردد
و ابرهای غم و اندوه مرا در بر می گیرند
و به دنیای غریبی می برند
همیشه در قلبم حضور داری
و عشقت زندگی ام را گل باران کرده است
تمامی این دنیا را با قلبی پر از رمز و راز به دنبالت طی کرده ام
محبوبم همیشه به انتظار بازگشتت خواهم ماند
? نویسنده: شنبلیله
? نویسنده: شنبلیله
من و تو با زندگی، یکدیگر و خویشتن ِ خویش بیگانه خواهیم ماند .
مگر آن روزی که تو سخن بگویی و من به تو گوش بسپارم .
صدای تو را صدای خویش بپندارم ؛
و در پیشگاه تو بایستم
? نویسنده: شنبلیله
? نویسنده: شنبلیله
می توانیم شانه هایمان را با سخاوت در اختیار هق هقش بگذاریم .
عادت کنیم اگر در یک شب تاریک مهتاب شدیم
نوری بر ویرانه کلبه ای بخشیدیم ،
روزی نیش خنجر نشویم قلب نقره ای ساکنان او را بشکافیم .
اگر به عابری خسته از راه گفتیم دوستت دارم
چشمان پر از ناز و تمنای او را به این بهانه شبنمی نکنیم ..!
? نویسنده: شنبلیله
دوستت نداره خیلی سخته دوسش داشته باشی اما نتونی
باهاش بمونی خیلی سخته گریه کنی ولی بهونه نداشته
باشی خیلی سخته صمیمی ترین دوستت بهت خیانت کنه
خیلی سخته کسی که تمومه زندگیت رو به پاش ریختی با بی
رحمی تو چشات نگاه کنه بگه دوستت ندارم خیلی سخته
مجبور باشی سخترین چیزا رو تحمل کنی خیلی خیلی خیلی
سخته نا فرجام عاشق باشی
***
agar dabire riazy boodam sabet mikardam ke chegoone
shoaaee negahat az markaze ghalbam migozarad...agar dabire shimy boodam name to ra dar ghalbam pakhsh
mikardam ta mahlooly ba mohebat shavad...agar dabire diny boodam midanestam bad az khoda to ra
miparastam...agar dabire joghrafy boodam midanestam khosh abo hava tarin ja aghoshe tost...agar dabire zaban
boodam ba zabane ni zabani migoftam asheghetam.......
***
شراب را دوست دارم چون رنگ خون است خون را دوست دارم
چون در رگ جریان دارد رگ را دوست دارم چون به قلب راه دارد
قلب را دوست دارم چون جایگاه توست
***
فرقی نمیکند گودال آبی کوچک باشی یا دریای بیکران ، زلال
که باشی آسمان در توست
***
دیدی تا حالا اگر کسی رو دوست داشته باشی دلت نمیاد
اذیتش کنی؟ دلت نمیاد شیشه دلش رو با سنگ زخم زبون
بشکنی؟ دلت نمیاد ازش پیش خدا شکایت کنی حتی اگر بره و
همه چیزو با خودش ببره... حتی اگر از اون فقط های های گریه
ی شبانت بمونه و عطر اخرین نگاهش... حتی اگر بعد از
رفتنش پیچک دلت به شاخه نازک تنهایی تکیه کنه دیدی؟هر
گوشه و کنار شهر هر وقت کسی از کنارت رد میشه که بوی
عطرش رو میده چه حالی میشی؟ بر میگردی و به اون رهگذر
نگاه میکنی تا مطمئن بشی خودش نبوده
? نویسنده: شنبلیله