سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آهای ای دو چشمان خیس من شما به او بگویید دوستش دارم

من یه برگ زردم بی کس و خشک و خسته

که زیر پای مردم غرورشو شکسته

منم که از خزون وحشی پر از حراسم

هزار تا زخم خنجر نشسته رو لباسم

دیوار ارزومو خزون اومد خراب کرد

تمام زندگی مو نقش به روی آب کرد

حالا یه برگ زردم که زیر پا می شینه

 لحظه به لحظه مرگو با چشمونش می بینه


? نویسنده: شنبلیله

نوشته های دیگران
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
منوى اصلى
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرشیو یادداشت ها
اوقات شرعی
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
آمار وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
وضعیت من در یاهو
خبرنامه ی وبلاگ