آهای ای دو چشمان خیس من شما به او بگویید دوستش دارم
که زیر پای مردم غرورشو شکسته
منم که از خزون وحشی پر از حراسم
هزار تا زخم خنجر نشسته رو لباسم
دیوار ارزومو خزون اومد خراب کرد
تمام زندگی مو نقش به روی آب کرد
حالا یه برگ زردم که زیر پا می شینه
لحظه به لحظه مرگو با چشمونش می بینه
? نویسنده: شنبلیله